بازنگری هنر تااو در غربت نباشد وهنرمند در عسرت

یزدفردا :دکتر غلامرضا محمدی( کویر ):عشق وهنر را کرانه پیدانیست ،این دریای طوفان خیز و موّاج،همواره طراوت بخش زندگی خاکیان بوده وهست.این دو رااز ازل با آ ب و گل آدمی سرشته اند .شور وشیدایی عالم از اینهاست .عشق وهنر باشرع همخانه اند وبا عرفان همدم وهمنفس .هنرمندی نیست که عاشق نباشد وعاشقی نیست که عابد وعارف نباشد.هنر در دامان عرفان میبالد وعرفان از دامان ایمان به برگ وبار مینشیند وآب وهوای جان ودل را مصفا می سازد .هر هنرمندی میتواند بانردبان عشق و هنر به اوج رسد وبا عرفان وایمان به تعالی.واصلا خود هنر هم یک نوع شاخت است چندانکه گفته اند ،،هنر شناخت زیباشناسانه ی هستی است ،،.

زیبایی هم چیزی جز نظم وانسجام وتقارن وتوازن  وهماهنگی وتناسب نیست .گرچه این ظاهر امر است ومهم کیفیت ووجد وطربی است که با این زیبا یی درک میشود وبه وصف نمی آید .می گویند فطرت انسان به چهار محور بیشتر گرایش دارد :خداجویی ،آگاهی طلبی،نیکی وزیبایی .زیبایی جوهره هنر هاست وهمه ی هنر ها کمال خود را از یک زیبایی آرمانی میگیرند .واگر نیک بنگریم همه  ی هنرها زاییده ی یک نو بهارند.زیبایی طلبی چون فطری است لذا همه هنر ها دوست داشتنی است ومورد نیاز انسان وجامعه.وچون هنرمندان جهان را زیبا تر میبینند ،بر دیده آنها نشستن ونگریستن دلرباست .این است که ما درتنگدلیها حافظ را میخوانیم یا موسیقی گوش میدهیم و یا آثار هنری می بینیم.هنرمندان بینندگان را مسحور جلوه های زیبای خلقت میکنند وبه تماشای صنع کردگار میخوانند وانگار فاصله  خاک تا خدارا کوتاه میکنند وهنر متعهد باید چنین کند تا روح تشنه آدمی را سیراب سازد .

هنرها  بوی ابدیت میدهند وآدمی نیز همواره میل به جاودانگی وابدیت دارد .هنر شعوری است از سرچشمه زلال پاکی ها وکیفیتی است ماورایی وفورانی است از اعماق روح ومرکبی است تیز پا در گذر از آنچه هست به سوی آنچه باید باشد .

 .هنر اوج می دهد  وعمق می بخشد وشادابی وپویایی می آورد.هرهنرمند ی می تواند از گستره جهان هستی الهام بگیرد وباز آفرینی آنها رادر قالب هنر بریزد وبه دیگران عشق وشورو زندگی هدیه کند .روح بی تاب آدمی در این غریب آباد با هنر صبور ی می کند وبا عشق وعبودیت وامید میسازد وگرنه تحمل سختیهای هجران طاقت فرسا بود  .

این هنر است که بوی وصا ل میدهد وبه همان اندازه داستان هجران تازه میکند .یعنی هم درد است وهم درمان .هنرمندی بادردمندی همراه است ،ودردمندی خود هنر است وبی دردی بی هنری است

هنرمندان همواره سینه ای آتش افروز خواسته اند ودلی درآن همه سوز .ودلی را که  این سوز ودرد وداغ نداشته باشد جز آب وگل ندانسته اند .هنر موجودی است لطیف ومتعال.وابزاری سخت برنده وپیشرو  وبه دلیل همین ظرافت در طول تاریخ مورد سوإ اسنفاده قرار گرفته است .

تأثیر هنر بر احساس وعاطفه بسیار است ودر تحول وتغییر انسانها بسیار موّثر .لذا هیچ فرهنگ وتمدنی ازهنر بی نیاز نبوده ونیست واصلا خود هنر ،فرهنگ ساز وتمدن ساز بوده است .هر جامعه ای از هنر بیشتر استفاده نماید موفق تر است وهر مکتب واندیشه ای از هنر بیشتر استفاده برد شانس نفوذ وماندگاریش بیشتر میشود .اگر حضرت امام (ره)فرمودند :هنر باید صیقل دهنده اسلام ناب محمدی باشد ،،سخنی است بسیار عمیق وحکیمانه زیرا غیر ازاینکه حقیقت اسلام را باید هنرمندانه وبلیغ وزیبا بیان کرد ،قدرت هنر در جهانی بودن زبان آنست.زبانی که به سرعت مرزهارا درمی نوردد وقلبها را تسخیر میکند .مظروف زیبا در ظرف زیبا زیبا تر است .صدور ارزشها با هنر عملی تر است واگر با شبیخون فرهنگی مقابله باید کرد از این طریق کار سازتر وبرنده تر است .

در حادثه غدیر پیامبر اکرم (ص)از حسان بن ثابت خواستند واقعه غدیر را به شعر در آورد .حضرت سید الشهدا (ع)در گیر ودار واقعه ی کربلا گهگاه شعر میسرودند وترنم میکردند تا تاثیر ی شگفت بر جای نهد .دین ما با هنر آمیخته است وهنر همواره وسیله رشد وتوسعه فرهنگ دینی ما بوده است .نوحه ها ،مراثی ،تعزیه ها ،تاکید بر صوت دلربا در قراۀت قرآن و دل انگیزی نوای اذان وچاووشی خوانیها همه وهمه از جلوه های کاربرد هنر در پیشبرد اهداف مکتب بوده است .امروز میراث فرهنگی ما اگر مورد نظر جهانگردان است بخاطر روح هنری وزیبایی ان است که ماندگار شده است .هر چه با هنر در آمیزد در دل می نشییند      

اصلا خدا خود هنرمند ترین است که خالق این جهان هنری است.وانسان وقتی جانشین اوست که خلاق و هنرمند باشد .بزرگی گفته است وقتی آفرینش خداوند به انسان رسید  دست از خلقت کشید وبه آدمی محول کرد وبدو گنجینه ای از عقل وعشق وفطرت وتوانایی داد و به تماشا نشست تا او چه کند

 زیبا ترین نگاه به هستی ،نگرش هنری است با این دید است که آدمی همیشه لذت میبرد وعشق می ورزد وتسبیح گویان است نگاه هنری سرشار از مهر ومهربانی است .بیایید بااین نگاه بهم بنگریم .بهم عشق بورزیم جفا نکنیم وبسیار وفا کنیم که:

دنیا نیرزد آنکه پریشان کنی دلی              زنهار بد مکن که نکرده است عاقلی

بیایید هنر وهنرمندان را قدر بدانیم وگرچه بر صدر ننشانیم تامیشود آنهارادر سختی ها در یابیم  واز رنج ها برهانیم .دلشان را به دست آوریم واینگونه که گاهی در عسرت اسیرند ودر غربت حقیر نپسندیم واصلا هنر را از انزوا نجات دهیم وبه صحنه اجتماع کشیم .اهالی هنر نجیب ومهربانند وعاشق .عاشق خوبیها .عاشق زیبایی ها .باکم ساخته اند وفرصتی مطلبند تا محیط را طرب انگیز کنند ودلها را با کیمیای هنر تلطیف دهند وفریادشان بلند که :

پیش از آب وگل من مهر تو ام در دل بود               باخود آوردم از آنجا نه به خود پیوستم.......تادرودی دیگر بدرود .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا